سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوثر هدایت

علامه مصباح یزدی در با اشاره به التقاط موجود در تفکر جریان انحرافی فرقان که عوامل اصلی شهادت استاد مطهری بوده  اند، قیام در مقابل انحراف فکری را مهمترین هدف خود در طول بیش از 40 سال عنوان کرده است قیامی که موجب شد تا رهبر معظم انقلاب مدال مطهری زمانه را به وی اعطا کند.

انحراف در عقیده خصوصا در جامعه ای دینی همچون جامعه ایران که با هجوم تفکرات غربی و التقاطی روبروست، سبب شده است تا ریشه داران در حوزههای اندیشه دینی خصوصا حوزه علمیه قم، به آن به چشم یک تهدید همیشگی در جامعه بنگرند. و در این میان، شهید مطهری را باید پرچم دار حرکت مقابله با انحراف عقیدتی در حوزههای علمیه تلقی کرد، مقابلهای که سرانجام و نهایت آن نیز شهادت وی توسط منحرفین بود. همان‌طور که استحضار دارید گروه موسوم به فرقان در سال 1355 با تمایلی ملموس به معارف چپ و اصرار شدید بر تئوری "اسلام منهای روحانیت " شروع به ارائه تعبیر و تفسیرهای قرآنی کرد. اسناد نشان می‌دهند که این گروه در آن برهه در جذب برخی جوانان که انگیزه‌های مبارزاتی داشتند و دنبال شنیدن سخنانی بودند که با منطق مبارزاتی هم جور در بیاید، توفیقاتی داشتند. اینها خود را حزب هم معرفی نمی‌کردند و می‌گفتند که ما یک جریان فکری هستیم. استقبال از این جریان مسبوق به سابقه‌ هم بود، یعنی قبلاً قبح مصادره احکام اسلام و آیات قرآن به نفع جریان چپ و مارکسیسم و نیز اسلام منهای روحانیت، نزد برخی از کسانی که مدعی مبارزه بودند، ریخته بود و در نتیجه، گرایش نسبتاً‌ محسوسی نسبت به این تفکر پیش آمد. حضرت عالی به عنوان شخصیتی که از چهار دهه قبل نسبت به پدیده التقاط و گروه‌های این چنینی حساس بوده‌اید، تصور می‌کنید‌ قبل از ظهور فرقان یعنی در مقطع قبل از سال 55، چه جریاناتی بودند که زمینه‌ساز نفوذ کلمه اینها در بین جوانان و دانشگاهیان شدند و در نتیجه حساسیت چندانی نسبت به حضورشان نشان داده نشد، جز یکی دو مورد که شاخص‌ترین آنها مرحوم شهید مطهری بود.
قبل از پیروزی انقلاب، حوادث و جریاناتی اتفاق افتاد که تجزیه و تحلیل آنها و قضاوت درباره آنها نیاز به فرصت زیادی دارد که طبعا در یکی دو جلسه، میسر نمی‌شود. اجمالا باید نگاهی کلی به فضای فرهنگی و سیاسی آن زمان بیندازیم. در آغاز نهضت امام(ره) و روحانیت، یک جریان سیاسی قوی در کشور وجود داشت و طیفی نسبتاً گسترده از گروه‌ها و احزاب را در بر می‌گرفت که جامع آنها گرایش مارکسیستی بود. شاخص‌ترین احزاب این جریان، یکی حزب توده بود و دیگری فدائیان خلق که بعدها به اکثریت و اقلیت تقسیم شدند، احزاب دیگری هم بودند که رسماً‌ مارکسیست بودند. ادعای جریان چپ این بود که اساساً مارکسیسم، علم انقلاب است و هرجای دنیا انقلابی اتفاق بیفتد، نشأت گرفته از تئوری‌های مارکسیستی است. این طرز فکر در کل دنیا آثار زیادی برجای گذاشت، بر اساس همین نگاه، انقلاب‌های زیادی شکل گرفت و همه آنها هم انقلاب علیه استعمار بود، اما ایدئولوژی آنها مارکسیسم بود، به همین دلیل رفته رفته این گمان تقویت شد که مارکسیسم علم انقلاب است.
در کشور ما هم پیدایش و تقویت این تفکر، به سال‌ها قبل بر می‌گردد. حزب توده، سابقه طولانی فعالیت در کشور دارد و سابقه آن به شهریور 20 می‌رسد. این حزب در دوره رضاخان فعال بود و از چهره‌های شاخص آن دکتر ارانی بود. به هرحال مارکسیسم طیف وسیعی از گروه‌ها را در بر گرفت و بسیاری از احزاب، رسماً مارکسیست بودند.
در مقابل هم حرکت روحانیت، به‌خصوص از زمانی که به رهبری حضرت امام اوج گرفت، توده مردم مسلمان ایران را جذب کرد. احزاب انقلابی مارکسیستی در واقع این جریان را به عنوان رقیب نیرومند خود دیدند و احساس خطر کردند، گو اینکه در این جریان هیچ زمینه تشکیلاتی وجود نداشت، ولی قوت فکر و یا به اصطلاح امروز، ایدئولوژی، قدرت رهبری امام و نفوذی که در توده‌های مردم داشتند،‌ برای مارکسیست‌ها یک رقیب بسیار خطرناک محسوب می‌شدند. از آن وقت اینها سعی کردند رقیب را تضعیف کنند و در واقع در مقابل خود دو دشمن را می‌دیدند، یکی رژیم شاه و دیگری روحانیت و لذا می‌بایست در دو جبهه بجنگند. عمده فعالیت این گروه‌ها هم در دانشگاه‌ها بود. فعالیت‌های توده‌ای‌شان را هم میان کشاورزان و کارگران بردند. البته در دانشگاه‌ها بیشتر بر فلسفه ماتریالیسم، ماتریالیسم تاریخی، ماتریالیسم فلسفی و مارکسیسم به مثابه ایدئولوژی متمرکز بودند و نسبتاً موفق هم شدند.
به هر حال وقتی روحانیت به میدان آمد، آنها احساس کردند رقیب جدیدی پیدا شده و سعی ‌کردند او را از میدان بیرون کنند و در واقع مثلثی تشکیل شد که هر ضلعش دو دشمن داشت. دشمن روحانیت شاه بود و مارکسیسم، دشمن مارکسیسم هم روحانیت بود و شاه و دشمن شاه، هم مارکسیسم بود و هم روحانیت. در این میدان که این سه عنصر در آن با یکدیگر می‌جنگیدند، برای بسیاری از جوانان، به‌خصوص دانشگاهیان تضادی به وجود آمد، یعنی همه بر اساس فطرت پاک خودشان و مشاهداتی که از دستگاه داشتند و ضررهائی که به واسطه وابستگی آن به استعمار متوجه کشور می‌شد، احساس می‌کردند که باید با این دستگاه مبارزه کرد، اما نمی‌دانستند که باید راه روحانیت را انتخاب کنند یا مارکسیسم را برگزینند، از این رو تضادی را در وجود خود احساس می‌کردند. این تضاد در میان کسانی که تحت تاثیر علائق خانوادگی، محیط و یا علائق فردی و شخصی خودشان گرایشات مذهبی داشتند، بیشتر بود. از یک طرف می‌خواستند در فعالیت‌های مبارزاتی شرکت کنند و کم و بیش مارکسیسم را به عنوان علم انقلاب پذیرفته بودند، از یک طرف می‌دیدند مارکسیسم با اسلام نمی‌سازد، این بود که گروه‌های مختلفی با الهام از اشخاص مختلف، سعی کردند به‌نحوی این تضاد را برطرف کنند و کاری کردند که هم از علم مارکسیسم استفاده کنند و آن را به عنوان روشی انقلابی برگزینند و هم از سوی دیگر، از ارزش‌های اسلامی و باورهای خودشان دفاع کنند.

با این اوصاف فلسفه حساسیت آیت‌الله مطهری از همان ابتدا در برابر اینها چه بود؟
این مسئله، وظیفه‌شناسی یک پزشک دردمند و دردشناس جامعه را می‌رساند که هنگامی که انحرافی پدید می‌آید، می‌تواند پیش‌بینی کند که چه امراض و مفاسدی را به دنبال خواهد داشت. یک پزشک خوب می‌داند که اگر یک بیماری شایع شود، چه بلائی بر سر کشور می‌آید. مرحوم آقای مطهری به عنوان یک اسلام‌شناس واقعی می‌دانست که اگر تفسیر سمبلیک مطرح شود و جا بیفتد، بزرگ‌ترین خطری است که اسلام را تهدید می‌کند و قرائت‌های مختلف و من‌درآوردی از قرآن را به همراه خواهد داشت و از آن پس، هر حرفی بزنید، جواب خواهند داد این قرائت شماست. ما قرائت دیگری داریم! و دیگر چیزی که بشود به آن استناد کرد، باقی نمی‌ماند.
چه خطری بالاتر از این برای دین وجود دارد؟ این خطرات را امثال آقای مطهری درک می‌کردند. دیگران و امثال بنده چه می‌فهمیدیم؟ دیگران می‌گفتند حالا یک طلبه‌ای یک حرفی زده و یک اشتباهی کرده، حرفش ارزشی ندارد، ولی آقای مطهری می‌دانست که این حرف‌ها چه پتانسیلی دارند و چگونه به‌سرعت رواج پیدا می‌کنند، مخصوصا آنکه پدیده‌ای مثل پروتستانیسم در اروپا تلقی می‌شدند. ایشان می‌دانست اینها حرف یک طلبه و صحبت از یک جزوه پلی‌کپی شده نیست و می‌تواند مثل یک بیماری مسری، مراکز دانشگاهی و حتی مراکز حوزوی را آلوده کند و ما شاهد بودیم با همه ضعفی که اینها داشتند، چه زمینه‌هائی را فراهم کردند و منشاء چه فسادهای عجیبی شدند.


[ چهارشنبه 90/2/14 ] [ 10:57 صبح ] [ کانون جوانان ]
درباره وبلاگ
لینک دوستان
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 52
کل بازدیدها: 130466