سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوثر هدایت

از دیدگاه امام خمینی رحمه‏الله ، مظلوم زیستن شهید بهشتی، بیش از شهادت ایشان متأثر کننده بود. این مظلومیت به سبب تهمت‏های ناروایی بود که دشمنان به او می‏زدند. امام بر این عقیده بود که دشمنان شهید بهشتی در تلاش بودند او را انسانی ستم‏کار و دیکتاتورمآب معرفی کنند؛ در حالی‏که چنین نبود. ایشان در جایی فرموده است: «شهید بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام بود».

آیت اللّه‏ بهشتی در نگاه مقام معظم رهبری:مقام معظم رهبری در مورد شهید بهشتی می‏فرماید: «شهید بهشتی یکی از آن شخصیت‏هایی بود که یک حالت استثنایی در آنها مشاهده می‏شود. می‏دانید آدم‏ها دو جور هستند. یکی آدم‏هایی که هیچ ویژگی استثنایی در آنها نیست. با استعدادند، بافکرند، ارزشمندند، ولی عادی و معمولی‏اند. لکن بعضی هستند که از معمول انسان‏ها یک چیزی بیشتر دارند، یک برجستگی در اینها وجود دارد. این برجستگی خیلی زود فهمیده نمی‏شود، در گذشت زمان مشهود می‏شود و بهشتی از این قبیل بود. او دارای فکر بلندی بود. مغز قوی و فعالی داشت. علاوه بر این، دارای اراده و روحیه ممتازی بود. بر خود و احساسات خویش شدیداً غالب بود. بیشتر یک فرد متفکر بود تا احساساتی؛ اگرچه گاهی اوقات احساسات او یک جمعیت میلیونی را به جوش می‏آورد».

صلابت شهید بهشتی:شهید بهشتی، این فرزند راستین امیرمؤمنان علی علیه‏السلام ، با آن همه تعبّد به خداوند، صفای باطن، پاکی روح و فداکاری گسترده‏ای که در مورد امت مسلمان داشت، دشمن سرسخت معاندان اسلام و مسلمانان بود. شهید بهشتی در یکی از سخنرانی‏هایش می‏گوید: «ما زیر بار سختی‏ها، مشکلات و دشواری‏ها قد خم نمی‏کنیم. ما راست‏قامتان جاودان تاریخ خواهیم ماند. تنها موقعی سرپا نیستیم که یا کشته شویم یا زخم بخوریم و بر خاک بیفتیم و در غیر این صورت، هیچ قدرتی نمی‏تواند پشت ما را خم کند».

متانت و فروتنی شهید بهشتی:همسر شهید بهشتی نقل می‏کند: «چیزی که در 29 سال زندگی مشترکمان دیدم، ملایمت و صبر ایشان بود. به قدری صبر و متانت و خون‏سردی به خرج می‏داد که انسان را خجالت‏زده می‏کرد. در سراسر زندگی مشترکمان به یاد ندارم این مرد مبارز و باتقوا لحظه‏ای عصبانیت بی‏مورد داشته باشد. رفتار و منش دکتر به گونه‏ای بود که با اعضای خانواده و فرزندان یک الفت و دوستی برقرار کرده بود».ایشان در جایی دیگر می‏گوید: «در سفری که به کاشان رفته بودیم، شهید بهشتی بعد از سخنرانی وقتی می‏خواستند سوار ماشین شوند، یکی از پاسدارها خواست در خودرو را ببندد که نزدیک بود دست پیرمردی لای در برود. دکتر پیاده شدند و دست آن مرد سالخورده را بوسیدند و حلالیت طلبیدند و دوباره سوار ماشین شدند».


[ یکشنبه 90/4/5 ] [ 9:31 صبح ] [ کانون جوانان ]
<      1   2   3      
درباره وبلاگ
لینک دوستان
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 14
بازدید دیروز: 34
کل بازدیدها: 128416