کوثر هدایت |
ای بسیجی ها ای بسیجیهای از جنسِ امام / باز هم وقت نبرد است و قیام ضربه ها دارند جاری می شوند / زخم ها دارند کاری می شوند باز دنیا شهر کوفی ها شده / ای بسیجی ها "علی" تنها شده زیر ِ باران ولایت، تر شوید / با شهیدان باز همسنگر شوید دشمنان دارند وحدت می کنند/ در زمین ظلم و جنایت می کنند می رسد هر دم به گوشم این صلا / قال مولا : کل ارض کربلا کیست در میدان فداکاری کند ؟/ این" حسین عصر" را یاری کند ؟ باید از حالا بسیجی تر شویم / بیقرار و بی دل و بی سر شویم باید این دل را برای او کنیم/ مال و جان و نان فدای او کنیم غرق ایمان، غرقِ در پاکی شویم / مثل مردان خدا خاکی شویم در مسیر عشق جانبازی کنیم / تا شهیدان را ز خود راضی کنیم/ دشمنان ما بدانند این کلام / دوره ظلم و جنایت شد تمام گوش بر فرمان قرآن می دهیم / ما سر ایمانمان جان می دهیم گر چه در ظاهر به لب در خنده ایم /در درون از خشمتان آکنده ایم ما ز نسل مصطفی و حیدریم / ما بسیجی های خطِ رهبریم گر عیان گردد که فرمان می دهد/هر بسیجی بشنود جان می دهد با شهیدان باز همدم می شویم / راهی خط ِ مقدم می شویم خاکریز ِ عشق را پر می کنیم /پشت ِ سنگرها تفکر می کنیم غرق ِ کار و غرق ِ همت می شویم /مثل ابراهیم همت می شویم با ولی تجدید بیعت می کنیم / باز هم قصد شهادت می کنیم از زمین خوردن نمی ترسیم ما/ اصلا از مردن نمی ترسیم ما در زمین خلق حماسه می کنیم /دشمنان را زیر پا له می کنیم /عشق تفسیر بسیجی بودن است / تحت تاثیر بسیجی بودن است ای بسیجی های صاف بی و ریا /پس کجا رفتند مردان خدا ؟ باز شعرم سوی جبهه می رود / سوی بانه سوی فکه می رود سوی مردان دلیر و با خدا/ آن شهیدان که شدند از ما جدا در میان خیمه بی سر می شدند / توی سنگرها کبوتر می شدند روزها در جبهه مشغول عدو / نیمه شبها با خدا در گفت و گو توی سنگر یکه تازی کرده اند/ با گلوله عشق بازی کرده اند بی سر و بی دست و بی پا می شدند / در میان دجله پیدا می شدند وای از وقتی که سرها می رسید/ آن زمانی که خبرها می رسید / جمله ها دارند غم می آورند / واژه ها دارند کم می آورند باز ما ماندیم و یک دل خاطرات / دست و پاهایی که مانده در فرات شعری از: حیدر نجفی [ شنبه 89/9/6 ] [ 9:2 صبح ] [ کانون جوانان ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |